هاله رعایی؛ محمّدصادق بصیری؛ عنایت الله شریف پور
چکیده
عروض و قافیه یکی از علوم بلاغی به شمار می رود. در کنار موسیقی وزن، قافیه نیز بخشی از موسیقی در شعر فارسی و عربی است. به گفتۀ محقّقان اگرچه ایرانیان پیش از اسلام نیز شعر می سرودند، امّا قوانینی برای آن تدوین نکرده بودند. از این رو پس از اسلام، علم عروض و قافیۀ فارسی بر مبنای اصول این علم در زبان عربی پایه گذاری شد. بنابراین برای درک هر چه ...
بیشتر
عروض و قافیه یکی از علوم بلاغی به شمار می رود. در کنار موسیقی وزن، قافیه نیز بخشی از موسیقی در شعر فارسی و عربی است. به گفتۀ محقّقان اگرچه ایرانیان پیش از اسلام نیز شعر می سرودند، امّا قوانینی برای آن تدوین نکرده بودند. از این رو پس از اسلام، علم عروض و قافیۀ فارسی بر مبنای اصول این علم در زبان عربی پایه گذاری شد. بنابراین برای درک هر چه بهتر اصول و قواعد شعر فارسی ناگزیر از بررسی این قوانین در شعر عربی هستیم تا اصل و منشأ آنها را دریابیم. در علم قافیۀ هر دو زبان، غیر از تعاریف، پنج مبحث عمدۀ حدود قافیه، حروف قافیه، حرکات حروف قافیه، انواع قافیه و عیوب قافیه وجود دارد. در هر کدام از مباحث ذکر شده در کنار شباهت ها، تفاوت هایی نیز میان قافیه در شعر دو زبان به چشم می خورد که گاه، سطحی و گاه، بنیادی اند. این مقاله که شیوۀ پژوهش در آن بر اساس روش کتابخانه ای است، ضمن آشنا کردن اجمالی خواننده با مطالب علم قافیه در دو زبان فارسی و عربی، به بررسی این شباهت ها و تفاوت ها می پردازد. چنانکه در این بررسی مشاهده می شود، بیشترین میزان تشابه در میان مباحث علم قافیه در دو زبان مربوط به مبحث حدود قافیه و بیشترین میزان تفاوت مربوط به مبحث انواع قافیه است.
فاطمه گل عابدی؛ محمّدصادق بصیری؛ محمّدرضا صرفی
چکیده
نقد دنیای خیال نوعی نقد مضمونی است و در قرن نوزدهم میلادی، توسّط گاستون باشلار به صورت مدوّن و قانونمند به جامعۀ ادبیّات فرانسه و پس از آن اروپا ارائه شد؛ بعد از وی، شاگردان مکتب او؛ یعنی ژانپیر ریشارد، ژان بورگوس و ژیلبر دوران به تکمیل این نظریه پرداختند. این مقاله با هدف دستیابی به نگاه مولانا به جهان اطراف خود و با استفاده از ...
بیشتر
نقد دنیای خیال نوعی نقد مضمونی است و در قرن نوزدهم میلادی، توسّط گاستون باشلار به صورت مدوّن و قانونمند به جامعۀ ادبیّات فرانسه و پس از آن اروپا ارائه شد؛ بعد از وی، شاگردان مکتب او؛ یعنی ژانپیر ریشارد، ژان بورگوس و ژیلبر دوران به تکمیل این نظریه پرداختند. این مقاله با هدف دستیابی به نگاه مولانا به جهان اطراف خود و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و همچنین، بهرهگیری از نظریۀ نقد تخیّلی ژیلبر دوران، به بررسی یک غزل از مولانا با مطلع «ای یوسف خوشنام ما» میپردازد. نظریۀ دوران، نگاهی کاملاً انسانشناسانه به ادبیّات و تصاویر شعری دارد. در نظر او، تخیّلات درواقع عکسالعملهایی هستند که شاعر یا نویسنده در برخورد با زمان از خود بروز میدهد و بر همان اساس، تصاویر اثر خود را ایجاد میکند. بر این اساس، تصاویر مولانا در غزل مورد بررسی، حاصل عکسالعمل موقعیتی او در برابر بوده و نشان از تلاش مولانا برای غلبه بر این عنصر دارد. این غزل کاملا قهرمانانه و تضادی است.